خدایا , خوشی برایم همیشه تلخ نگاشته شده است

کام را به آتش کشیده است عشق او


در ظلمت شهر, عطر روشنایی است حرم عشق-امام رضا


دیوانه گشتم در ره عشقت,بی کس و بیمار گشتم اما چه کنم که گفته بودی جز من کس با تو نیست آری آن که بود و نبود رفت بازم گفتم خدایا تو هستی دیگر


نفس هایم رو به ره عشق او می سپارم,تو رو به این شهر که عشق ندیده اند

پیاله شراب نفس هایم رو ببین که چگونه تلخ است برای تو


شبی مست بودم در کوچه های خیال

دیدم که قلب ها همه سنگ,قلب دیوونه را شیشه دیدم,زیر هجوم باران سنگی,شیشه شکست و نفس رفت,باران خود را دید نه اینکه آیینه باشد,ذات حقیقت بود

 

 


مجنون یار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده معرفی کالا elbadaw اخبار سایت بلگ بیست پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان آژانس هواپیمایی و خدمات مسافرتی خدمات طراحی نیسا کلود دانلود