نگار یار


بازی روزگار چرخ گردون می نوشت
حق می گفت دگر بار یار می نوشت


لحظه ها دم می گرفت بس یار می نوشت
این نگار دل زیبا راز می نوشت


خسروان زیبا ناز نبود یار می نوشت
ناز دارد بس چشم زیبا او می نوشت


بند دل نم باران زد یار می نوشت
کس ندید خسروان جان را یار می نوشت


مرد عشق باغ دید یار می نوشت
ساز عشق بیدار گشت یار می نوشت


بلبل راز گشته غم آلود یار می نوشت
غم ساز می نواخت یار می نوشت


جان دل بگذشته از عشق یار می نوشت
کینه از یار دارم او ساز می نوشت


خرد بگذشته از دل می دانم یار می نوشت
آن سخن بیدار گشت یار می نوشت


دل انگیز جان می گرفت یار می نوشت
من گفتم رهگذرم جان دل یار می نوشت


هر که دلگیر بود جان می گرفت یار می نوشت
دلگیر آن بود سحرگاه یار می نوشت


دیوانگان لب سخن می گفتن او یار می نوشت
سخن بیهوده بود او نیست یار می نوشت

 


مجنون یار نوشت ,زیبا ,نگار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پروانه ی سوخته بیت سنتر | دانلود آهنگ رئیسی فروشگاه اینترنتی اینجا همه چی هست عشق پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان